براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد یکبار قسمت کردم چندین برابر شد دفتر دلم را در خلوت می گشایم هر ورق یاد تو را زنده می کند آهسته زمزمه می کنم دفتر عشق مرا آهسته بگشای ای دوست...
در میان هر ورق نام تو خفته است...
پنج شنبه 27 شهريور 1393 ساعت 12:44 |
بازدید : 811 |
نوشته شده به دست Masoud |
(نظرات )
از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو بگویم یا نگویم ! . . . حال آدم خراب پرسیدن ندارد اما . . . ! دستانش گرفتن دارد . . . فلانی؟ میدانی ؟ میگویند رسم زندگی چنین است : می آیند . . . می مانند . . . عادت می دهند . . . و میروند . . . و تو در خود می مانی و تو تنها می مانی . . . راستی نگفتی ؟ رسم تو هم چینین است ؟ مثل همه فلانی ها ؟ . . . درونم غوغاست ساده میشکنم بایک تلنگر کوچک . . . اینگونه نبودم . . . شدم . . .